جدول جو
جدول جو

معنی سال نامه - جستجوی لغت در جدول جو

سال نامه
کتابی که در آن خلاصۀ اخبار و آمار یک ساله را بنویسند
تصویری از سال نامه
تصویر سال نامه
فرهنگ فارسی عمید

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

کتابی که در آن دستورها و آداب فال گرفتن نوشته شده و با آن آیندۀ خود را پیش گویی می کنند
فرهنگ فارسی عمید
نوعی شعر مثنوی در بحر متقارب که شاعر خطاب به ساقی ابیاتی در طلب باده و ذکر ناپایداری زندگانی و غنیمت دانستن باقی عمر بگوید، در موسیقی گوشه ای در دستگاه ماهور و آواز اصفهان
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از سال و مه
تصویر سال و مه
سال تا سال، همۀ ماه ها و سال ها، همواره، همیشه، سال و ماه
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از سوگ نامه
تصویر سوگ نامه
نامه ای که دربارۀ عزا و ماتم نوشته شود، تعزیت نامه
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از سیه نامه
تصویر سیه نامه
سیاه نامه، گناهکار، عاصی، بد کار، فاسق، فاجر
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از راه نامه
تصویر راه نامه
سفرنامه، نقشۀ راه، دفترچۀ راهنمایی
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از سیاه نامه
تصویر سیاه نامه
گناهکار، عاصی، بد کار، فاسق، فاجر، برای مثال سیه نامه چندان تنعم براند / که در نامه جای نبشتن نماند (سعدی۱ - ۱۱۷)
فرهنگ فارسی عمید
نوشته ای که راجع به رفع اختلاف و برقرار ساختن صلح و سازش امضا کنند
فرهنگ فارسی عمید
(مَ / مِ)
نامه ای که در آن وقایع سال نویسند. تقویم. (استینگاس). کتابی که در آن وقایع سال را مینویسند. (ناظم الاطباء)
لغت نامه دهخدا
تصویری از راز نامه
تصویر راز نامه
نامه محرمانه
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از پاچ نامه
تصویر پاچ نامه
پاژنامه
فرهنگ لغت هوشیار
کتاب حاوی مقاله های متعدد که بیاد سال ولادت کسی در زندگانی وی یا پس ازمرگ او نویسند
فرهنگ لغت هوشیار
زباننامه سامه نامه ورقه ای که خریدار و فروشنده بیکدیگر دهند پیش از معامله قطعی تا در فاصله بین قول و معامله قطعی فروشنده مورد معامله را بدیگری نفروشد و خریدار سر موعد آن را بخرد
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از عامل نامه
تصویر عامل نامه
حکم یا فرمانی که در تصرف کردن اراضی و جز آن بشخص داده میشود
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از سالنامه
تصویر سالنامه
نامه ای که در آن وقایع سال نویسند، تقویم
فرهنگ لغت هوشیار
نوشته رضائیتی که شخص مدیون و یا مظلوم میدهد و در آن ابرای ذمه خود را از دین و یا ظلمی که درباره وی شده است میرساند
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از اساس نامه
تصویر اساس نامه
قانونی است که برای اداره یک مجمع یا مجلس تنظیم کنند
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از سئوال نامه
تصویر سئوال نامه
ورقه مبنی بر سوء الات پرسش نامه
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از سیه نامه
تصویر سیه نامه
کنایه از مردم فاسق گنهکار و بدکاره
فرهنگ لغت هوشیار
نامی که پادشاهان بچاکران دهند برای تشریف وی لقب پازنامه پاچنامه پاشنامه، قرین همال
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از سیاه نامه
تصویر سیاه نامه
آن که نامه عملش سیاه باشد گناهکار عاصی
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از سوالنامه
تصویر سوالنامه
پرسشنامه
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از داد نامه
تصویر داد نامه
ورقه متضمن رای یا حکم دادگاه، ورقه حکمیه
فرهنگ لغت هوشیار
سال تا سال همیشه همواره: گفتم زمانه خاضع او باد سال و ماه گفتا خدای ناصر او باد جاودان (فرخی)، عمر روزگار، تاریخ، حساب سال و ماه نگهداشتن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از سازشنامه
تصویر سازشنامه
نوشته ای راجع به رفع اختلاف و برقراری صلح
فرهنگ لغت هوشیار
نوعی شعر مثنوی در بحر متقارب که در ان شاعر خطاب به ساقی کند و مضامینی در یاد مرگ و بیان بی ثباتی حیات دنیوی و پند و اندرز و حکمت و غیره آورد
فرهنگ لغت هوشیار
((اَ. مِ))
قانونی که برای اداره یک انجمن یا مجلس یا سازمان اجتماعی و سیاسی تنظیم شده باشد
فرهنگ فارسی معین
((مِ))
نوعی مثنوی در بحر متقارب که در آن شاعر ساقی را مخاطب قرار می دهد و به بی ثباتی و ناپایداری این جهان اشاره می کند
فرهنگ فارسی معین
تصویری از سیاه نامه
تصویر سیاه نامه
((مِ))
گناهکار
فرهنگ فارسی معین
تصویری از فصل نامه
تصویر فصل نامه
((~. مِ))
نشریه ای که در هر فصل سال یک بار منتشر می شود
فرهنگ فارسی معین
((قُ. مِ))
ورقه ای که خریدار و فروشنده به یکدیگر دهند پیش از معامله قطعی تا در فاصله بین قول و معامله قطعی، فروشنده مورد معامله رابه دیگری نفروشد و خریدار سر موعد آن را بخرد
فرهنگ فارسی معین
تصویری از گاه نامه
تصویر گاه نامه
((مِ))
تقویم
فرهنگ فارسی معین
تصویری از سالنامه
تصویر سالنامه
((مِ یا مَ))
تقویم، دفتری که وقایع سال در آن ثبت شود و هر سال منتشر شود، سالنما
فرهنگ فارسی معین
تصویری از سالنامه
تصویر سالنامه
تقویم
فرهنگ واژه فارسی سره